نقد و بررسی اجمالی
دلم میخواهد معمای زندگیام را بگشایم. میخواهم، پیش چشم دیگران و خودم، پرده از معنای آن برگیرم. زیرا به آن ساعت زندگی رسیدهام که با آرام گرفتن آرزوهای دورخیز و امیدهای زود شکن، میتوان به نگاهی شسته و قلبی از علائق شکسته راه پیموده را سراسر در نظر آورد. و من، نه به ارزش نتیجه بهدست آمده (هرچند ناچیز)، بلکه به تلاش هنگفت طبیعت رازمند آگهی یافتهام که چهسان از هزاران راه نازکیاب و باریک و تهورآمیز یا پر چموخم، با تردید و احتیاط، خود را به نمایش میآورد، گویی پیچکی کور و لجوج که با پنجه انداختن بستهایش بر هرچه هست خود را بالا میکشد.
برداشتی از کتاب
بر ماست که لذت ببریم از غذا، از بوهای خوش، از رنگ ها، از جامه های زیبنده، از موسیقی، از بازی ها، از نمایش ها و از همه گونه تفریح که هرکس می تواند بی آنکه آزاری به کسی برساند بدان بپردازد.
باید چیزهای زندگی را به کار برد و تا هر اندازه که بتوان از آن لذت برد.
باید به دیگران پیوست و در پیوند دادنشان به هم کوشید، زیرا هر چیز که در راستای پیوند دادنشان به هم باشد خوب است.
برای سهیم کردن دیگران در شادی خود باید کوشید؛ با آگاهی کامل باید با همه طبیعت یکی شد.
پس بیایید یکدیگر را در آغوش بگیریم، ای میلیون ها مردم!